1- گیمیفیکیشن
گیمیفیکیشن در کلاس درس روشی مؤثر برای جلب علاقه کودک به بازی و تبدیل آن به عشق به یادگیری است. مزایا بسیار زیاد است: گیمیفیکیشن میتواند به دانشآموزان کمک کند تا تمرکز کنند و مهارتهای ضروری را ایجاد کنند. یک مطالعه در سال 2011 در کره جنوبی همچنین نشان داد که گیمیفیکیشن دانش آموزان را با انگیزه و درگیر کلاس درس نگه می دارد.
به منظور استفاده موثر از تکنیک های گیمیفیکیشن در کلاس درس، با دانش آموزان خود شروع کنید: آن ها چه چیزی را دوست دارند؟ نیازهای یادگیری آن ها چیست؟ آیا مسائل رفتاری قابل توجهی وجود دارد؟ سایر نکات عبارتند از:
مشکلات ساختاری: گیم پلی زمانی بهتر عمل می کند که با قوانین و انتظارات روشن احاطه شده باشد.
مطمئن شوید که پیشرفت قابل مشاهده است: اگر دانش آموزان نتوانند ببینند که چقدر پیشرفت کرده اند، ممکن است ناامید شوند.
ایجاد یک دفترچه راهنما: برای دانش آموزانی که بازی ها، قوانین و سیستم امتیازدهی را توضیح می دهند، یک منبع ایجاد کنید.
2- تفکر همگرا و واگرا
تفکر همگرا و واگرا دو اصطلاحی هستند که توسط روانشناس آمریکایی جی پی گیلفورد در دهه 1950 ابداع شد.
تفکر همگرا به معنای درک چگونگی استفاده از اطلاعات جداگانه برای رسیدن به یک راه حل است. معمولاً برای سطوح اول یا دوم عمق دانش (DOK) محفوظ است و میتواند برای پاسخ دادن به سؤالاتی که به طیف محدودی از مهارتها و دانش نیاز دارند (مانند سؤالات چند گزینهای) استفاده شود.
تفکر همگرا و واگرا دو اصطلاحی هستند که توسط روانشناس آمریکایی جی پی گیلفورد در دهه 1950 ابداع شد.
تفکر همگرا به معنای درک چگونگی استفاده از اطلاعات جداگانه برای رسیدن به یک راه حل است. معمولاً برای سطوح DOK اول یا دوم رزرو می شود و می تواند برای پاسخ دادن به سؤالاتی استفاده شود که به طیف محدودی از مهارت ها و دانش نیاز دارند (مانند سؤالات چند گزینه ای).
تفکر واگرا مستلزم این است که دانش آموزان با یک محرک شروع کنند، سپس به طور انتقادی در مورد آن فکر کنند تا به سمت پاسخ های متمایز منحرف شوند (تفکر انتقادی، طوفان فکری و تحلیل خلاق).
در حالی که تفکر همگرا بخش مهمی از ایجاد شیوایی ریاضی است، تفکر واگرا به دانش آموزان اجازه می دهد تا مفاهیم پایه ای زیربنایی کار خود را درک کنند. تفکر همگرا و واگرا مهارت های ضروری در هر موضوعی هستند. هنگامی که تفاوت را درک می کنید، بهتر است هر دو را در کلاس درس خود بگنجانید.
3- یادگیری پروژه محور
دانش آموزان باید نقش فعالی در یادگیری خود داشته باشند، اما اغلب از فرآیند یادگیری جدا می شوند. یادگیری مبتنی بر پروژه به دانش آموزان اجازه می دهد تا به طور کامل در یک مشکل واقعی و ظریف که پیامدهای زندگی واقعی دارد غوطه ور شوند.
یادگیری پروژه محور پایان باز است و به دانش آموزانی که در کار گروهی مشغول به کار هستند این امکان را می دهد تا راه حل خود را پیدا کنند. در هر کلاس درس یکسان به نظر نمی رسد - اندازه کلاس، توانایی دانش آموز و سبک های یادگیری نقش مهمی در شکل دادن به این فرآیند دارند.
در حالی که طرفداران به افزایش تعامل، حفظ دانش و بهبود تفکر انتقادی اشاره میکنند، انتقادهای قابل توجهی نیز وجود دارد: یادگیری مبتنی بر پروژه میتواند به جای یادگیری بیش از حد بر ایجاد محصول متمرکز شود و ارزیابی اغلب ذهنی است.آموزش مسئولیت پذیری کودکان